تخريب فلسفه يا خدمت به فلسفه، دو خوانش از مشي «سمات»
در حاشيه نخستين نشست كارشناسان منابع نهاد كتابخانه هاي كشور
اول-راه درياچه بسته است.
قبل از اينكه راه بيفتم كمي وب گردي كردم.اهراب نيوز را باز كردم.نوشته بود عصر دوشنبه راه اورميه* از طرف درياچه بسته است.عجب شانسي.يك بار خواستيم اورميه برويم آن هم با راه بسته مواجه شديم.اميدم را به طور كامل از دست ندادم و به ترمينال رفتم.خبر درست بود.مجبور شديم از راه قديمي برويم... ناراحت شدم
دوم-خدا كارشناسان منابع را دوست دارد
ساعت هشت و نيم شب رسيدم به اورميه.باران شروع به باريدن كرد.عجب باران تندي بود.راننده مي گفت چنين باراني در اورميه نديده است. با خودم گفتم ما اينیم ديگه: خدا كارشناسان منابع را دوست دارد!... شاد شدم
غم و شادي بر[نزد] عارف تفاوت ندارد اما بر[نزد] كارشناس منابع تفاوت دارد!!
و این گونه بود که ماجرای سفر من به اورمیه جهت شرکت در نشست منابع آغاز شد
سوم-چهارم-... اپيزودهاي بعدي را به دليل ملاحظات كاري و اداري نمي توانم بنويسم
اما این نشست چه ربطی به سمات دارد؟ ربط دارد:سمات نام يك نشريه است كه موضع مخالف فلسفه و عرفان دارد؛ از طرف ديگر كارشناس منابع اصولا فقط مي تواند درباره كتاب و نشريه حرف بزند پس نتيجه مي گيريم مي تواند درباره نشريه سمات هم حرف بزند و از قضا حرف زدند و حرف زديم.يكي از دوستان گفت ارسال اين نشريه به كتابخانه هاي عمومي سبب مي شود جو ضد فلسفه و عرفان در تمامي مناطق كشور راه بيفتد.آقاي سيد عارف علوي،مديركل منابع نهاد،نيز موضع وي را تاييد كرد و گفت كه با رويكرد اين نشريه مخالف است و سخنانی در دفاع از فلسفه و عرفان بیان کرد. اما من در برابر چشمان حيرت زده همگان! به دفاع از اين نشريه پرداختم. گفتم:«چنین نیست که تمامی مطالب این نشریه خطا باشد بلکه مطالب تحقیقی و موضع صحیح در این نشریه وجود دارد».مجال نبود موضعم را توضیح بدهم.حال چند کلمه ای بیان می کنم....
اولا:در پاسخ به دوست عزیزم عرض می کنم متاسفانه در کتابخانه های ما کسی کتاب و نشریه نمی خواند پس از این جهت خيالتان راحت باشد(این مطلبی که گفتم به ظاهر اغراق است اما واقعیتی را بیان می کند: کتابخانه های ما قرائت خانه است و تعداد اندکی جهت امانت کتاب یا خواندن نشریه به کتابخانه ها مراجعه می کنند).
ثانیا:مگر عرفان و فلسفه از نقد و نظر مصون است؟ هر دو معرفتی است بشری و خطاپذیر و لاجرم قابل نقد. ما فیلسوف و عارف/صوفی معصوم نداریم.
ثالثا:اشکالات زیادی بر حکمت متعالیه و عرفان ابن عربی وارد است و بالاخره باید یک نفر این موارد را مطرح کند.
رابعا: بستگی دارد از چه منظری نگاه کنیم: من نقد را تخریب نمی دانم بلکه خدمتی می دانم به فلسفه و عرفان اسلامی.نقد سبب می شود خطاها را تشخیص دهیم و در رفع آنها بکوشیم.
خامسا:مشکل ما این است که با معارف دقیق و عمیق اهل بیت-علیهم السلام-آشنایی خوبي نداریم.اگر آشنایی داشتیم می دانستیم اشکال از کجاست.البته فلسفه و عرفان ما از معارف اهل بیت-علیهم السلام- بی بهره نبوده است اما انطباق کامل هم ندارد و این مطلبی است که باید در جایی دیگر درباره آن سخن بگوییم.
نکته: البته آقای مهدی نصیری و هم فکران وی قصد خدمت به فلسفه و عرفان را ندارند اما به نظر می آید می شود به مشی سمات چنین نگاهی داشت، يعني ناخواسته به فلسفه و كلام خدمت مي كنند اگر اهل فلسفه و عرفان استقبال كنند و به بازنگري بپردازند.
* مطابق تحقیق دکتر بهمن سرکاراتی، استاد بزرگ فرهنگ و زبان های باستاني، اورميه صحيح است نه اروميه.